رضا امیرخانی

زاده شدن به تاريخِ بيست و هفتمِ ارديبهشت ماهِ 52ي شمسي،
بزرگ شدن در فضاي پرهيجانِ انقلاب اسلامي.
گهگاه با كيفِ كودكانهاي پر از اعلاميه پوششي بودن براي كارهاي پدري
و گهگاه همبازي بودن با ادموند و آربي و آرش در محلهي بيست و پنج شهريور در تهران.
بحرانِ اول شدن و بيست گرفتن در هر آن چه كه ميشد در دورهي دبستان
راستي، يك بار هم بوسيدنِ دستِ امام به سالِ 61...
بعدترك، سال 62، رفتن به مركزِ آموزش تيزهوشِ علامهي حلي كه قبل از تاسيسِ سازمانِ استعدادهاي درخشان(66) زيرِ نظر معاونتِ آموزشِ استثنايي، عقبافتادهها بود...
بزرگ شدن در فضايي سرشار از تكثر و تنوع در علامه حلي تهران و رفاقت... رفاقت با كلي رفيق كه هنوز كه هنوز است مويشان را با عالم و آدم عوض نخواهم كرد...
گرفتار شدن در گروهي سه نفره به سرپرستي جواني مهندس كه از جنگ برگشته بود و پروژهي موشكيش تمام نشده بود و طراحي و ساختنِ هواپيماي يك نفرهي غدير-24 و شايد هم جايزه گرفتن در 69، در چهارمين جشنوارهي اختراعات و ابتكاراتِ خوارزمي كه البته اول شدنِ در آن كمترين فايدهي آن پروژه بود...
قبول شدن در رشتهي مهندسيِ مكانيك دانشگاهِ صنعتي شريف.
ادامه مطلب |